دنياي اسرارآمیز عقده ها ي رواني
اختلال شخصیت اسکیزوفرنیگونه
( Schizotypal Personality Disorder )
________________________________________
این اختلال شخصیت یك وضعیت مؤمن و فرا گیر است که مشخصهاش الگوهای تحریف شده فکری، رفتاری و کارکردی است. حدس زده میشود که این نوع اختلال شخصیت در سه درصد بالغین وجود داشته باشد. افرادی که دچار اختلال شخصیت اسکیزوفرنیگونه هستند بیشتر در معرض افسردگی و اختلالات روانپریشی قرار دارند.
عوارض
افرادی که دچار اختلال شخصیت اسکیزوفرنیگونه هستند، نوعاً شرایط زیر را دارند:
• افکار، رفتارها و برداشتهای نامتعارف و غیرعادی
• ادعای خواندن افکار دیگران یا توانایی پیشگویی آینده
• مشکلات عمده در ایجاد ارتباط با دیگران
• اضطراب حاد اجتماعی که با گذشت زمان یا آشنایی برطرف نمیشود
• حرف زدن با خود، نادیده گرفتن دیگران یا عکسالعملهای نامناسب
درمان
اختلال شخصیت اسکیزوفرنیگونه از طریق روان درمانی بهبود مییابد.
رویکردهای درمان متفاوتی شامل درمانهای روانپویشی یا رفتار درمانی قابل استفاده است. اختلالات شخصیتی باعث به وجود آمدن الگوهای مخرب فکری میشوند. بنابراین درمان شناختی-رفتاری غالباً درمان بسیار اثربخشی است. این روش به بیمار کمک میکند که رفتارهای سازگارانهتر و الگوهای فکری دقیقتری را شکل دهد.
روان درمانی گاهی همراه با دارو درمانی صورت میگیرد. داروهایی که معمولاً در این مورد تجویز می گردند شامل داروهای ضدافسردگی، ضد روانپریشی و ضد اضطراب هستند. دارو درمانی به تنهایی برای درمان اختلالات شخصیتی توصیه نمیشود و بهتر است همراه با روان درمانی باشد.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
حتی مردم عادی هم در روابطشان با اسکیزوتایپالها آنها را عجیب و غیر عادی تشخیص میدهند. «تفکر سحر آمیز ، عقاید انتساب ، اشتباهات حسی و مسخ واقعیت » قسمتی از دنیای این بیماران است. در صحبتهای بیمار کلمات غیر معمول ، شگفت انگیز و افکار عجیب و غریب (افکار خرافی) مشاهده میشود.
ممکن است «ادعای دست یافتن به بعد چهارم یا حس ششم ، تلهپاتی و پیش گویی را داشته باشند. چون اسکیزوتایپالها به شدت خرافی هستند ممکن است به گروهها و فرقههایی با رفتار و آداب عجیب و غریب بپیوندند. احتمال اسکیزفرنی شدن این بیماران بسیار است.
ملاکهای تشخیص اختلال اسکیزوتایپالها
کمبودهای اجتماعی ، احساس ناراحتی حاد ، دگرگونیهای ادراکی و شناختی و رفتار عجیب از اوائل بزرگسالی شروع میشوند و برای تشخیص اختلال وجود پنج علامت (یا بیشتر) از علائم زیر ضروری است:
عقاید انتساب (به غیر از هذیانهای انتساب)
باورهای غریب و تفکر سحرآمیز (مثل موهوم پرستی ، نهان بینی و تلهپاتی) که بر رفتار شخص تأثیر گذاشته و با فرهنگ بیمار هماهنگ نیست.
تجربیات ادراکی غیر عادی.
تفکر و تکلم غریب (نظیر ابهام ، استعاره ، حاشیه پردازی).
سوء ظن یا تفکر پارانوئید.
عاطفه محدود یا نامتناسب.
رفتار یا ظاهر غیر عادی و خاص.
غیر از بستگان درجه یک دوست نزدیک (محرم) ندارند.
اضطراب اجتماعی مفرط که با آشنایی کاهش نمییابد و بیشتر به افکار پارانوئید مربوط است.
تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوتایپال
اختلال شخصیت اسکیزوفونی: بیماران اسکیزوتایپال سابقه پیکوز (قطع ارتباط با واقعیت) را ندارند (با وجود شباهت علائمشان به علائم اسکیزوفرنی) بنابراین از اسکیزوفرنی قابل تفکیک است.
اختلال شخصت پارانوئید: بیماران پارانوئیدی با افکار سوء ظن مشخص میشوند و افکار عجیب و غریب ندارند.
علت شناسی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
بطور کلی در مورد اختلالات شخصت (بجز اختلال شخصیت ضد اجتماعی) تحقیقات کمی صورت گرفته است. با این وجود مطالات مختلفی که بر روی زندگی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شده است؛ نشان میدهد که آنها در واقع شخصتهای اسکیزوتایپال داشتهاند. بنابراین در تفکر بالینی امروز اسکیزوتایپال را شخصت پیش از بیماری اسکیزوفرنی معرفی میکنند. بدلیل همبستگی این دو بیماری در علائم و نشانهها این فرض وجود دارد که ژنتیک (توارث) علت ایجاد این اختلال باشد.
انواع درمان اختلال اسکیزوتایپال
روان درمانی
هر نوع روان درمانی مستلزم احترام به عقاید و فعالیتهای بیمار است. وقتی بیمار احساس کند باورها و فعالیتهایش از سوی درمانگر مورد «انتقاد ، مسخره شدن ، و قضاوت» قرار گرفتهاند احتمال واکنشهای دفاعی و قطع درمان وجود دارد.
دارو درمانی
همراه با روان درمانی استفاده از داروهای «نورولپتیک» (ضد جنون) ، برای کم کردن افکار عجیب و غریب مفید خواهد بود. اگر اختلال همراه با افسردگی باشد استفاده از «ضد افسردگیها» مفید است.
اختلال شخصیت منفعل-مهاجم (Passive Aggressive Disorder)
نگاه اجمالی
عنوان اختلالات شخصیت که بگونهای دیگر مشخص نشده یا (Nos) است شامل گروهی از اختلالات شخصیت است که در قالب هیچ یک از ده نوع اختلال شخصیت رسمی Dsm-IV و در واقع در مورد ویژگیها و علائم این اختلالات تحقیق و مطالعات زیادی وجود ندارد و به روشنی شناخته نشدهاند، این اختلالات عبارتند از: '' اختلال شخصیت منفعل - مهاجم ، اختلال شخصیت افسرده ، اختلال شخصیت سادیستی و اختلال شخصیت سادو مازو خیستی (خود شکن).اختلال شخصیت منفعل-مهاجم (Passive Aggressive Disorder)
ویژگی بالینی
بهترین توصیف از شخصیتهای منفعل - مهاجم این است که این افراد بلی میگویند و به نه عمل میکنند، آنان پرخاشگری پنهانی خود را بصورت انفعال ، عدم کارایی ، رفتارهای منفی و فراموشی عمدی نشان میدهند؛ اما برای این رفتارهای منفی خود دلیل تراشی (Rationalization) میکنند و اشتباه را به دیگران (که با آنها ارتباط دارند) نسبت میدهند؛ ولی با آنها قطع رابطه نمی کنند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت منفعل - مهاجم به نفرت خود بیشتر از رضایت خویش وابسته هستند و ممکن است هرگز ندانند برای لذت بردن خود چه چیزی میخواهند.ملاکهای تشخیص افتراقی اختلال شخصیت منفعل- مهاجم
- الگوی مستمر مقاومت منفی در مقابل در خواست دیگران برای عملکرد کافی که در
اوایل بزرگسالی شروع شده و در زمینههای گوناگون ظاهر میشود. برای تشخیص اختلال
وجود حداقل چهار علامت از علائم زیر ضروری است :
- منفعلانه در انجام تکالیف شغلی و اجتماعی مقاومت میکند.
- از اینکه دیگران اورا درک نکرده و قدرش را نمیدانند، شکایت میکند.
- ترشرو و اهل جر و بحث است.
- بطور غیر منطقی انقاد کرده و به اولیا امور اهانت میکند.
- نسبت به کسانی که ظاهرا شانس بیشتری دارند رشک و تقویت میکند.
- از بدبختیهای خود بطور اغراق آمیز و مستمر شکایت میکند.
- اختلال منحصرا در جریان دورههای افسردگی روی نمیدهد و اختلال افسرده خویی (Dysthymic Disorder) توجیه بهتری برای آن نیست.
یک مثال
آقای حسن.ج. 35 ساله به دعوت دوستش برای کار در فروشگاه جواب مثبت داد و شخصیت منفعل - مهاجم او باعث شکست کاری او گردید. و برای کمک گرفتن به یک مشاور مراجعه کرد. متن زیر قسمتی از مصاحبه مشاور با ایشان است :م :...
م : مشکل از کجا شروع شد!
ب : بگذار به تو بگویم. کاری که دوستم کرد این بود که صبح یک روز برای کارکنان سخنرانی گذاشت. این اولین باری بود که از او رنجیدم. او از این راه میخواست نامردانه به ما فشار بیاورد که سر وقت بیایم.
م : در این مورد (دیرآمدن) با او مشکل پیدا کردید؟
ب : مشکل؟ ما با هم دوست بودیم. ولی بعضی وقتها من دیر میآمدم چون یا ما ماشینم خراب میشد یا کاری برایم پیش میآمد. ولی او چیزی به من نمیگفت ولی حس میکردم که خوشش نمیآید.
م : دوستت خودش هم دیر میکرد؟
ب : شوخی میکنی! این یارو همیشه کار میکند. از صبح اول وقت تا غروب آنجا کار میکند. اگر من میدانستم که او اینطوی از آدم بیگاری میکشد راهم به آنجا نمیافتاد (بیمار این پیش فرض را در ذهن خود دارد که هر کس برای دوستش کار کند میتواند از او انتظاراتی داشته باشد مثل: دیر آمدن ، سخت نگرفتن و از زیر کار شانه خالی کردن به همین دلیل از پرکاری دوستش انتقاد میکند و آن را روش برای بیگاری کشیدن تفسیر میکند)
اختلال شخصیت افسرده (Depressed Personality Disorder)
ویژگی بالینی
ویژگی همیشگی این افراد در طول عمرشان قرا گرفتن در طیف افسردگی است. این افراد بدبین ، ناتوان از احساس لذت ، فاقد اعتماد به نفس و بطور مزمن غمگین هستند. این اختلال تازه در Dsm-Iv طبقه بندی شده است. ولی تعدادی از روان پزشکان اروپایی ویژگی این افراد توصیف کردهاند. توصیف کلاسیک شخصیت افسرده در سال 1963 توسط آرتور تویز (Arthur Toyes) و لاورنس کولب (Lourence Kolb) ارائه شده است.این افراد از شادی طبیعی زندگی سهم اندکی بردهاند، تنها ، عبوس ، غمگین ، بدبین و خود ملامت گر هستند. مستعد ابراز احساس پشیمانی و بیکفایتی و ناامیدی هستند. غالبا دقیق ، کمال طلب و با وجدان و دل مشغول کار هستند. عمیقا احساس مسولیت میکنند و به آسانی تحت شرایط تازه احساس دلسردی میکنند. از عدم مقبولیت میترسند و در سکوت رنج را تحمل میکنند به آسانی ، هر چند معمولا نه در حضور دیگران ، اشک میریزند. میل به تردید ، بلا تصمیمی و احتیاط احساس ناامنی ذاتی آنها را فاش میکند.
تشخیص افتراقی شخصیت افسرده
تشخیص افتراقی بین اختلال افسردگی (که در محور I کدگذاری میشود) و اختلال شخصیت افسرده ضروری است. بدین ترتیب که اختلال افسردگی شدیدتر و معمولا دورهای است ولی اختلال شخصیت افسرده خفیفتر و مربوط به تمام عمر است.درمان
- روان درمانی: روان درمانی درمان انتخابی برای اختلال شخصیت افسرده است.
واین بیماران چون واقعیت سنگین خوبی دارند به روان درمانی بینش گرا و روان کاوی به
خوبی پاسخ میدهند، اگر چه احتمالا درمان طولانی خواهد بود. همچنین میتوان از شناخت درمانی ، گروه درمانی و روشهای خود
یاری استفاده کرد.
- دارو درمانی: همراه با روان درمانی استفاده از ضدافسردگی میتواند بعضی از علائم را بهبود بخشیده ، نتایج روان درمانی را به حداکثر برساند.
اختلال شخصیت سادیستی (sadistic Personality Disorder)
ویژگی بالینی
بیماران سادیستیک الگوی مستمر از رفتار خشن ، تحقیرآمیز و سوء استفاده گرانه نشان میدهند که متوجه افراد دیگر است. خشونت فیزیکی همراه با قساوت و بیرحمی برای ایجاد درد در دیگران صورت میگیرد. آنها دوست دارند مردم را جلو دیگران تحقیر نموده و خوار سازند. آنها این رفتار و گفتار خود لذت میبرند. بطور کلی شخصیتهای سادیستی مفتون خشونت ، اسلحه ، جراحت و شکنجه هستند. سادیسم ماخوذ از رسم مارکی دوساد (Marguisde Sade) نویسنده قرن 18 فرانسه است که بارها با نوشتهها و رفتار جنسی خشونت آمیز خود زندانی گردید.تشخیص افتراقی اختلال شخصیت سادیسمی
این اختلال بیشتر در قالب اختلال سادیسم جنسی (sexual Sadism Disorder) مشاهده میشود. در اختلال شخصیت سادیستی لذت بردن به تنهایی کافی است و لازم نیست که حتما این لذت شامل لذت جنسی هم باشد. ولی در اختلال سادیسم جنسی شخص باید از اعمال خود لذت جنسی بدست آورد. همچنین اختلال سادیسم جنسی در محور I کدگذاری میشود و جزو اختلالات جنسی است.یک مثال
''متن زیر قسمتی از مصاحبه بین مسئول درمانگاه و شوهر یک بیمار است که همسرش در اثر ضرب و شتم او دچار آسیبهای شدید بدنی شده و در بیمارستان بستری است. او به بیمارستان آمد، تا همسر خود را ببرد ولی همسرش حاضر نیست حتی شوهرش را ببیند :م : سلام آقای ... من مسئول اینجا هستم. پرستار گفتند شما میخواهید مرا ببینید؟
ش : (بلند میشود و به طرف مصاحبهگر میرود و با صدای آهسته و فشرده حاکی از خشم میگوید) درست فهمیدی. میخواهم همسرم را ببرم ولی پرستار میگوید که او حتی حاضر نیست با من حرف بزند.
م : (با نگاهی شگفت زده به صورت او) شما میخواهید او را ببرید؟
ش : شما نمیتوانید او را اینجا نگه دارید؟
م : یک لحظه صبر کنید ... پرستار به شما چه گفت؟
ش : او گفت همسرم اینجا بستری است. ولی حاضر نیست با من صحبت کند. حتی وقتی تلفن زدم او حاضر نشد با من تلفنی صحبت کند.
م : ظاهرا همسر شما خواستهاش را واضح گفته است.
ش : من باور نمیکنم. اینها یک مشت مزخرفات هستند. زن من جرات این کار را ندارند!
م : شما گفتید همسرتان جرات این کار را ندارد (با تعجب) نمیفهم؟
ش : (با صدای بلند ولی فشار کمتر) توی زندگی زنانشویی ما ، زن من زنه و من هم مرد هستم. او نباید ضد من باشد.
م : از کجا اینقدر قاطع حرف میزنید؟
ش : گوش کن ، من هیچ توضیحی به تو بدهکار نیستم. ولی باشه ، به تو میگویم. وقتی ما ازدواج کردیم همسرم کاملا نابالغ بود. هر وقت ما بحثمان میشد به مادرش زنگ میزد و جریان را به او میگفت. من به این کثافت کاری خاتمه دادم.
م : چطور این کار را کردید؟
ش : مثل اینکه حرف مرا باور نمیکنید. من به زنم گفتم به مادرش تلفن نزند ولی او یواشکی به مادرش نامه نوشت. من هم وقتی متوجه شدم نامه را از دستش گرفتم و حسابی زدمش، و بعد مجبورش کردم که نامه را با صدای بلند بخواند و من فقط نگاه کردم. وقتی خواندن نامه تمام شد به او گفتم: بخورش او بمن نگاه کرد. میدانست منظورم چیه. مجبورش کردم نامه را ریز ، ریز کرده و بخورد. حالا او از این کثافت کاری دست برداشته و قوانینی را که دست کم میگرفت از حفظه.
اختلال شخصیت مازوخیستی (خود شکن) (Masochism Personality Disorder)
مازوخیسم (Masochism) ماخوذ از نام لئوپولدفون ساخر- مازوخ (Leopold Vinsacher Masoch) رمان نویس قرن 19اتریش است که قهرمان داستانهای او از مورد آزار و تسلط واقع شدن بوسیله زنها لذت جنسی میبرند.ویژگی بالینی
این بیماران علایق خود را بخاطر دیگران فدا میکنند. از چیزهایی که دوست دارد و از موقعیتهای شغلی که برایش پیش میآید به نفع شخص دیگری کنار میرود و چون کسی از او نخواسته که دست به فداکاری بزند، در نتیجه کارهای او باعث رنجش دیگران و طرد او میشود (و نه حس قدرانی و پذیرش) با این حال تفسیرهای اشتباه بیمار در مورد علت طرد باعث میشود که او این اعتقاد را پیدا کند که بقدر کافی ایثار نکرده است و در نتیجه بر حقارت خود میافزاید. این بیماران خواستهها و نیازهای شخصی را به خود خواهی نسبت میدهند و از دنبال کردن آنها نفرت دارند، حتی صحبت در مورد آنها را گناه میدانند.به قول فروید این بیماران مجبور به تکرار اشتباهاتشان هستند. از لحاظ جنسیت ، زنان معمولا افرادی مورد سوء استفاده ''جسمی ، جنسی ، و روانی قرار میگیرند و مردان افراد منفعلی هستند که با دستمزد اندک وفادار نه بکار و دیگران وابستهاند.
یک مثال
مصاحبه زیر مربوط به زنی است به نام ‘‘ل’‘ 47 ساله که شوهرش با بی وفایی او را ترک کرده و مدت 6 هفته است که به علت ‘‘اختلال افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder) در بیمارستان بستری و تحت درمان قرار گرفته است :م : خانم ل مدتی است که اینجا با مایی. الان خوب میخوابی، اشتهای خوبی داری و وضعیت بهتری شده. ولی احساس میکنم بار عذاب بزرگی بر دوشت سنگینی می کند.
ب : بلی ، اینجا هستم؛ در حالیکه باید توی خانه باشم و از بچه هایم مراقبت کنم (بیمار 11 فرزند دارد).
م : بلی ، نگرانم، چون خودت خواستی بیشتر اینجا بمانی، من فکر کردم بهتره کمی بیشتر اینجا بمانی.
ب : اما من واقعا احساس میکنم بهتر شدم لااقل از دو هفته پیش بهتر شدم.
م : (متعجب و کمی تحریک شده) چرا به من نگفتی؟ من که هر روز با تو صحبت میکنم.
ب : فکر کردم، شما به من بگویید چه وقت آماده هستم.
م : (با تردید) اما تو خودت را منزوی میکنی و توی تختخوابت میخوابی و از اتاقت بیرون نمیروی؟
ب : چون نمی خواهم دیگران را با مشکلات خودم ناراحت کنم. آنها بقدر کافی برای خودشان مشکلات و گرفتاری دارند. من واقعا الان احساس میکنم که باید پیش بچههایم باشم.
م : الان چه کسی از بچههایت مواظبت میکند؟
ب : خواهرم و شوهرش. اما این درست نیست. آنها نباید این کار را فقط برای من بکنند. من خیلی آنها را ناراحت کردهام (احساس گناه می کند و اشک در چشمانش پرمیشود).
م : شوهرت چکار می کند؟
ب : او گذاشته رفته (ترک کرده).
م :او رفته؟ ... چرا هیچ وقت چیزی در این مورد به من نگفتی؟
ب :خجالت میکشیدم. ما هنوز زن و شوهر هستیم ... .
م : چه اتفاقی افتاده که ترکت کرده؟
ب : حدس میزنم خیلی به او سخت گذشت!
م : منظورت چیه؟
ب : خوب ، وقتی خانه میآمد بچهها همیشه خانه بودند. بچهها همه جا بودند. فکر میکنم نمیتوانست تحمل کند (او به این فکر نمیکند که هر چقدر هم بچهها شلوغ باشند، باز هم پدر بچههایش است و مسولیت بچهها را دارد، در عوض همه چیزا را گردن خودش میاندازد و این تفسیر را دارد که کمکاری کرده و با کمکاریش باعث زحمت خواهر و شوهرخواهرش و همچنین رنجش شوهرش شده است).
مباحث مرتبط با عنوان
اختلالات هيستريك:
اختلالات هيستريك: فرمهاي شايع بروز:
اختلالات هيستريك يا هيستري يك بيماري نوروتيك است كه در آن علائم جسماني
ويا ديگر علائم بخاطر برخي سود و نفع فرضي يا حقيقي بوجود مي آيد۰ براي
مثال :
براي اجتناب از يك موقعيت سخت يا جلب توجه وحمايت نسبت به خود وغيره۰
اغلب بيماران از انگيزه اساسي خود آگاهي ندارند۰ شكل غالب اختلالهيستريك ،
يك علامت نمايشي از بيماري جسماني بدون نشانه قطعي از بيماري فيزيكي
ميباشد ۰ اين اختلال موقعي كه فرد با موقعيت استرس زا روبرو ميشود ، تكرار
ميشود۰ اگر چه اغلب در زنان خيلي شايع است ، اما هيستري ميتواند در هر دو
جنس اتفاق بيفتد۰
بيماران هيستريك با تنوع وسيعي از علائم مشاهده ميشوند۰
الف: علائم سوماتيك:
بنظر ميرسد كه در بعضي از بيماران يك نوع خاص از علائم بطور تكراري اتفاق مي افتد بعنوان مثال :فلج يكي از اعضاء بدن، ناتواني در حرف زدن يا ديدن ، درد حاد در ناحيه شكم ،
استفراغ ، فقدان حس در يك قسمت از بدن وغيره
در ساير بيماران خصو صأ در زنان علائم متعدد سوماتيك مشاهده ميشوند كه از وقتي به وقت ديگر متفاوت است
تشنج هاي هيستريك :
اين اختلال در طبقات پائين اجتماعي ، اقتصادي به مراتب شا يع تر است ۰در تشنج هيستريك بيمار سعي مي كند كه يك تشنج صرعي را نمايش دهد ۰ با وجود اين بيهوشي كامل و حركات پرشي قرينه در دستها و پا ها وجود ندارد ۰
بي اختياري ادرار و گاز گرفتن زبان مشاهده نمي شود ۰
تشنج طولاني تر است واز نيم الي يك ساعت طول مي كشد ۰
در طول تشنج بيمار به محرك هاي درد آور از قبيل فشار با لاي كره چشم پاسخ مي دهد۰ وهمچنين چنانچه سعي كنيد كه چشم ويا دهان بيمار را باز كنيد مقاومت مي كند ۰
تشنج هيستريك هيچ موقعي از شب اتفاق نمي افتد و تقريبا” هميشه در حضور ساير افراد روي مي دهد۰
علائم رواني :
اينگونه از اختلالات هيستريك بندرت اتفاق مي افتد ۰ در اينجا بيمار جدا” خود را از محيط استرس زا جدا مي كند ويك فقدان كلي آگاهي از محيط اطراف و خودش را ارائه مي كند ۰بعدا” هيچگونه خاطره اي از وقايعي كه در طول حمله وجود داشته ندارد۰ (۰ فراموشي هيستريك) در نوع ديگر از اين اختلال بيمار ممكن است از خانه وكاشانه خود سرگردان شده ونميداند كجاست ويا نامش چيست ۰ اين حالتها فرارهاي هيستريك ناميده ميشوند۰
ديگر نوع اختلال عبارت است از :
اختلال چند شخصيتي : در اين اختلال بيمار هويت قبلي خود را فراموش مي كند و خود را با شخصيت جديدي منطبق ميسازد ۰ و شروع به زندگي كرده يا اصرار دارد كه شخص ديگريست وشغل ونام ديگري دارد ۰
زمانی که همه از حادثه می گریزند ما به قلب حادثه حمله می کنیم
معيارهاي تشخيصي اختلال شخصيت اسكيزوتايپال
معيارهاي تشخيصي اختلال شخصيت اسكيزوتايپال بر پايه چهارمين ويرايش كتابچه تشخيصي و آماري اختلالات رواني عبارت است از:
الف- كاستي ها و نواقصي در روابط اجتماعي و بين فردي كه مشخصه آن بروز رنج و مشقتي حاد در روابط صميمانه و كاهش توانايي دارا بودن اين روابط و همچنين آشفتگي ها و برهم خوردگي هاي شناختي يا ادراكي و نامتعارف (اكسنتريك) بودن رفتار است: به گونه يي كه اين الگوي ژرف و فراگير از اوايل بزرگسالي آغاز شده و در زمينه هاي گوناگون به چشم آيد كه نشانه اش وجود دست كم پنج تا از موارد زير است:
1- افكار انتساب (رفرنس) به خويشتن: نه هذيان هاي (روان پريشانه) انتساب به خود
2- باورهاي عجيب يا انديشه هاي جادويي كه بر رفتار اثر بگذارند و با هنجارهاي برآمده از خرده فرهنگ فرد همخواني نداشته باشند. (مانند خرافاتي بودن، اعتقاد به غيب بيني، تله پاتي و دورآگاهي، حس ششم و نيز گمانه ها، تخيلات يا اشتغال هاي ذهني غريب در كودكان و نوجوانان)
3- تجربه هاي نامعمول ادراكي، از جمله فريفتارها و خطاهاي ادراكي (ايلوژن هاي) پيكري
4- پندار و گفتار عجيب (براي نمونه مبهم، حاشيه پردازانه، استعاره يي با شرح و تفصيل بيش از اندازه و فراوان يا كليشه يي و قالبي)
5- شكاكيت يا فكر بدگمانانه
6- حالت عاطفي نابجا يا محدود
7- رفتار يا حالت ظاهري عجيب، نامتعارف يا ويژه خود
8- نداشتن دوستان صميمي يا مورد اطمينان، به جز بستگان درجه نخست
9- اضطراب بيش از اندازه در ميان جمع، به گونه يي كه با آشنا شدن هم كاهش نيابد: اين اضطراب بيشتر به ترس همراه با بدگماني مرتبط است و نه به قضاوت منفي درباره خودش
ب- فقط در سير اسكيزوفرنيا، اختلال خلقي با ويژگي هاي روان پريشانه (سايكوتيك)، ديگر اختلالات روان پريشانه يا يكي از اختلالات ژرف و فراگير رشد (اوتيسم، آسپرگر و...) پيدا نشده باشد.
نكته: اگر اين معيارها پيش از آغاز اسكيزوفرنيا وجود داشته باشند، قيد «پيش مرضي» را بايد افزود: براي نمونه، «اختلال شخصيت اسكيزوتايپال (پيش مرضي)».